دلنوشته مامان
به نام خدای بزرگ و مهربون فقط یه هفته دیگه مونده تا تولد دو سالگی پسرم باورم نمیشه دوسال گذشت . دوسالی که خیلی اتفاقها توش افتاد هم شیرین هم ناراحت کننده ولی گذشت خدایا شکرت که پسر کوچولوی منم از آب و گل درومد ولی راستی چرا اصطلاحه آب و گل رو استفاده میکنن؟ ولی خدای بزرگ پسرم دو ساله شد اما هنوز رفلاکسش خوب نشده هنوز شبها به خاطر رفلاکس نمیتونه راحت بخوابه هنوز خیلی مواد غذایی هست که نمیتونه بخوره وقتی به اینا فکر میکنم دلم پر درد میشه بغض راه گلومو میبنده خدایا پسرم عاشق آب میوه و پرتغاله ولی به خاطر رفلاکسه لعنتی نمیتونه بخوره خداجون تو رو به همه پاکان درگاهت قسم میدم فرشته کوچولوی من و تمام فرشته کوچولوهایی که مثل پسرم آلرژی دارن ...
نویسنده :
مامانی
19:41